• بازگشت به صفحه اصلی
  • donderdag 15 januari 2009

    بامیان در مرکز افغانستان

    بامیان در مرکز افغانستان
    شکم کودک چهارده ساله را دریدند تا نذرانه ای باشد برای رسم خرافات سال 2008: 2081 زن مورد خشونت قرار گرفته اند که از جمله 136 تن با خشونت تریاک خوردگی، 1137 تن مورد لت و کوب، 121 تن ازدواج اجباری، 114 تن مورد سقط جنین، 130 عدم پرداخت نفقه و 135 فرار از منزل و انواع دیگر
    يكشنبه 11 ژانويه 2009, نويسنده: لیزا سروش
    به نقل از بی بی سی 6 جنوری 2009 :دختری که در پی تجاوز جنسی باردار شده بود، با تیغ ریش تراشی شکمش را دریدند و کودکش را بیرون آوردند، این دختر ۱۴ سال دارد و راننده ای که در ساختن ساختمان یک مکتب (مدرسه) کار می کرد، او را مورد تجاوز قرار داده بود.
    مسئولان شفاخانه (بیمارستان) بامیان گفته اند برادر و مادر این دختر با تیغ ریش تراشی شکم این دختر را در ولسوالی یکاولنگ مورد عمل جراحی خانگی قرار دادند و کودک او را بیرون آوردند داکتران می گویند شکم این دختر به شدت عفونی شده و زندگی او با خطر جدی مواجه است. "هشت روز پیش مادر و برادرش او را به گاوخانه (طویله) می برند، به زور او را می خوابانند و بدون این که ادویه «داروی» بیهوشی به وی بدهند، شکم او را با تیغ های ریش تراشی می درند پس از بیرون آوردن کودک شکم او را به گونه غیرفنی با "تار و سوزن لحاف دوزی میدوزند و کودک او را در گاوخانه یا جایی دیگر دفن می کنند و این دختر سه تا چهار روز را در همین حالت در خانه می ماند پس از آن که پدرش آگاه می شود او را به بهانه سگ گزیدگی به شفاخانه (بیمارستان) می برد تا ساکنان محل از این قضیه آگاه نشوند.
    داکتر نادر از مسولان شفاخانه با میان گفته است "شکم او را خیلی بیرحمانه پاره کرده اند، شاید مثانه او هم سوراخ شده باشد، محلی که از سوی خانواده او جراحی شده ، عفونی شده است، حالتش خوب نیست، اگر عفونت او کنترل نشود و انتشار یابد، خطر مرگ او را تهدید می کند."
    حبیبه سرابی، والی بامیان نیز گفته است فردی که متهم به تجاوز است، بازداشت شده و ماموران پلیس موظف شده اند که برادر و مادر این دختر را نیز بازداشت کنند.
    سال 2008 سالی بود که بیشترین ارقام تجاوز جنسی گروهی را بر دختران خورد سال در ولایت افغانستان گزارش میداد و دلیل آن عدم اجرای قوانین وضع شده برای حمایت از زنان و نبود زمینه های بیشتر برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در این کشور میباشد .
    هر چند زندگی زنان افغانی تا سر حد تلخ است که قصه های زندگی شان بیانگر یک وحشت از رژیم های ضد انسانیت است اماخبر و حشیانه دختر بامیانی در حالی گزارش میشود که از چند ماه قبل موارد تجاوز جنسی به ویژه علیه کودکان در افغانستان افزایش یافته وضمنآ گزارشات منابع مختلف از تحمیل جبر وگسترش روش زن ستیز در این کشور"افغانستان " خبر میدهد، کمیسون مستل حقوق بشر افغانستان تحقیق تازه ی را از افزایش خشونت با زنان که در نو ماه سال 2008 در 12 و لایت کشور( افغانستان) انجام داده بود اعلام کرد. این گزارش شانزده مورد خشونت را به برسی گرفته که از جمله شش مورد ارقام تکان دهنده ای را نشا ن میدهد.
    این گزارش میرساند که 2081 زن مورد خشونت قرار گرفته اند که از جمله 136 تن با خشونت تریاک خوردگی، 1137 تن مورد لت و کوب، 121 تن ازدواج اجباری، 114 تن مورد سقط جنین، 130 عدم پرداخت نفقه و 135 فرار از منزل و انواع دیگر.
    این در حالیست که یک سازمان جهانی مدافع حقوق بشر گلوبل رایتس «مشترکین برای عدالت » تحقیقی را در سال 2006 انجام داده و گفته بود زنان در افغانستان در معرض خطر خشونت های خانوادگی قرار دارند و از افرایش رقم خشونت با زنان درسال های اینده نیز نگرانی کرده بود.
    لیلی نامراد زنی دیگری که رجال سیاسی امر به معروف و نهی از منکر جانش را گرفت !
    زن زیبا یی که قد رسا و دستان سفید اش در زیر چادری با عث مرگ اش شد . لیلی برای خریداری مواد خوراکه از خانه بیرون میرد که نگهان چشمان یکی از ملاهان کنترول «امر به معروف ونهی از منکر» اندام زیبا و دستان سفیدش را به خود جلب میکند ، این ملا بی درنگ عاشق تاراج لیلی میشود وی را بعد ازسزای چند شلاق به بهانه بد حجابی به جای نامعلوم انتقال میدهد بعد از سه روز تجاوز وی را دوباره به ولایت کابل میاورد و میگویه این زن را با یک فروشنده در حا لت " زنا"گرفتار کردیم و باید در منظر عام سنگسار شود تا تمام زنان و مردان پند بگیرند و یک مرد که بادرنگ فروش بوده نیز به نام شریک این جرم در زندان میاندازند.
    این مرد که هزار و یک بار قسم میخورد که من این زن را نمیشناسم و مرا همین اکنون گرفتار کرده اند کسی حرف اش را نمیشنود و برعکس با شدیدآ ترین نوع مجازت تحت لت و کوب قرار میگیرد که گویا به رژیم افتاده از" نه فلک "توهین میکند و این زن را نیز کسی صدایش را نمیشنود و میگویند تورا باید شوهرت به قتل برساند ما در خون کثیف تو دستان خود را آلوده نمیکنیم ، زمانی شوهر با همت اش میاید و قصه را از طالبان میشنود میگوید از من خواهرم است هر چی ميکنید شما میدانید و یا از مادر وپدر اش بخواهید دختر خود را جزا بدهند و میرود . این همقطارن ابلیس«طالبان» مادر و پدر دختر را می خواهند و میگویند شما دختر خود را سنگسار کنید پدرش در ظاهر که دخترش نجات یابد قبول میکند و میداند که وی هر گز زن بد نیست و میداند بر وی جبر و ستم شده و اتهام است. قصه به تمام خویشاوندان و بل اخص برای برادر با همت اش در ایران میرسد این مرد غافل و جانی که خود تربیه و آب همین دوران های زن ستیز را نوشیده بود برای به جاکردن به اصطلاح خودش« ننگ اش» خواهر خود را به قتل میرساند.
    برادر لیلی به صورت مخفی به خانه برای یک شب با یک میل تفگچه و مقداری زهر به قتل خواهر میاید بعد از رسیدن در نیمه شب به مادرش میگوید یک مقدار شوله بخته کن که من دخترت را میکشم مادر هر قدر گریه و ناله میکند این پسر حرف اش را قبول نمیکند و میگوید به من ارتباط ندارد که این قصه راست است که یا نه؛ نام فامیل ماه بد شده ؛سه روز زن کس دیگری بود اگر چنین کاری را نکنی من همه شما را میکشم. ولی مادر قبول نمیکند. این مرد بد بخت دست و پای و دهن مادر و خواهر را بسته میکند و میگوید من طوری میکشم اش که چشمات دست و پا زدن را نیز تماشا کند. این مرد خود شوله را تهیه کرده با زهر مخلوط میکند و بعد به خواهرش به ضرب لت و کوب میدهد. کدام انسان، کدام قلب پرتوان، کدام وحشی و کدام مادر میتواند قتل دخترش را نظاره کند ، هنگامی دختر نفس های آخر خود رامیکشد، این پسر مادر را نیز رها میکند. ولی مادر تحمل و توان برای گپ زدن نداشته و میگوید خون و دست و پا زدن دخترم چشمانم را کور، زبانم را بسته بود و فقط همین قدر توانستم که با یک چادر نو که فرادی آن به عروسی میرفتم برایش گرفته بودم، زنخ اش را بسته کنم. این پسر تا امروز معلوم نیست که کجاست ، مادر این زن نامراد میگوید دخترم صرف یک جوره لباس برای پوشیدن داشت من چند چوچه مرغ خود را فروخته بودم که برایش لباس تهیه کردم، فردا عروسی بود و خوش بود که بعد از ماه لباس نو میپوشد. امامرگ نابهنگام جانش را گرفت. اینست زندگی زنان افغانی درزیر سلطه جفاکاران تاریخ وستمگران قرن .
    ( همسایه لیلی کارته سه، کابل، افغانستان)
    این قتل وحشیانه درد نگفته ای از حکومت مرتجع ضد زن و ضد بشر طالبان یا د شریعت غگ، از نوع جنایت خاموش این رژیم سیاه است. هر چند تا هنوز تعداد زیاد زنان را به نام های مختلف سنگسار و قتل کرده اند ولی این شاید نخستین با ر است که قصه تجاوز جنسی این رژیم سرزده افشاء میشود و شاید مانند لیلی زندگی ده ها زن دیگر آماج این جانیان قرار گرفته باشد اما در لفافه شرم پنهان است .
    هیولایی نابسامانی زندگی زن افغانی بیشتر ریشه در عقاید خرافاتی محلی دارد ولی شکی نیست که جنایت بر زنان بعد از به قدرت رسیدن حکومت های اسلامیست سیاسی با چهره های مختلف عرض اندام کرد ، گاه به نام تامین حقوق اسلامی و ارج به ارشادت، زن را محکوم ، زندانی خانه و دست خوش هر نوع فجایع کردند وگاه به نام " د شریعت غگ" و ادای امر به معروف و نهی از منکر که خود منکران زندگی انسانی بودند زنان را زیر چادری "برقع" با جبر زندانی کردند وبرای اعمال برنامه های سو استفاده جنسی ، فروش و دهای دیگر زشت ترین روش را با زنان انکار نکردند.
    ولی آنچه برای من قابل تعمق است که چرا زنان شریکی برای دفاع از قتل ها ی ناموسی میشوند. هر چند در قصه دوم از جبر تا سرحد بستن دهان گفته شد اما به یقین من این می تواند در ذات خود نوع بهانه باشد از همان تربیت رسم مردسالاری و ناموس پرستی که افکار بدوی علیه زن آن را نسل به نسل به عنوان پاسپان عفت ارمغان کرده و سبب شده مادران هم واسطه برای بی رحمی و قتل شوند.
    کابل پرس

    Geen opmerkingen: